خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

امتحان کذایی

پنج شنبه اونقدر حالم بد بود که ترجیح دادم اصلا برای امتحان نرم

چیزی هم نخونده بودم!!!

خواهری ها رفتن بهشت زهرا و من موندم خونه و مشغول دیدن یک سی دی مسخره شدم

خیلی تلاش کردم که یکم بخوابم ولی فاید نداشت

تا موقع برگشتشون بیدار بودم و سرگرم اینستا

امروز که اومدم شرکت متوجه شدم که خیلی خوب شد نرفتم!!!

چون امتحان ما سیستمی بود و سیستم های دانشکده خراب شده بودن

امتحان لغو شده بود و همه رو فرستاده بودن خونه

نظرات 2 + ارسال نظر
Mr.s.A دوشنبه 4 اسفند 1393 ساعت 11:26 http://mantis.blogfa.com

حالا اگه من بودم: امتحانو میگرفتن با اینکه سیستما خراب هم بود حتما کتبی میگرفتن اگه کاغذ نبود روی لوح گلی باید امتحان میدادم

لوح گلی حتی
به جون خاله منم چون از امتحان متنفرم ترجیح میدادم همون روز امتحان میگرفتن و بعدن میگفتم مریض بودم
ولی الان دیگه نمیشه کاری کرد
مجبورم برم !!! ملت علاف میشن !!! چون من اگه نرم ممکنه باز امتحان نگیرند

مینا شنبه 2 اسفند 1393 ساعت 10:51 http://taraze-roozaane.blogsky.com

سلاام عزیزم...
خیلی جالب بود!...
عزیزم، حس ششمت خیلی قوی هستش!...
اتفاقا عاالی شد، می تونی تا زمانی ک مجددا برای امتحان اعلاام میشه درس بخوونی!...

سلام به روی ماهت
ولی من فکر کنم به خاطر دعای دوستان بود!!!
دارم سعی میکنم و تا اونجاییی که میتونم میخونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.