خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

ماجرای دزد و پلیس!!!

دیروز به محض اینکه از در شرکت زدم بیرون و به سر کوچه شرکت رسیدم دیدم از اون طرف خیابون یک سر و صدای وحشتناکی میاد همینطور که سرم رو بر گردوندم دیدم یک مرد چاق و هیکلی و کچل داره میدوه و پشت سرش هم آقا پلیسه اس که داره به دنبالش می دود!!! کارگره که جلوتر از من بود انقدر ترسیده بود که فرار کرد(((: خخخخ

یکی دیگه هم پشت سرشون بود که معلوم بود مالباخته اس!! تا به حال یک دزد تحت تعقیب رو انقدر از نزدیک ندیده بودم . یعنی اگر مرد بودم شاید یه حرکتی از خودم نشون میدادم . هرچند مسلمه چاقو داشت. ولی خب تو فکرم بود یک پا بگیرم بخوره زمین (((: چون  دقیقا از بقل دست من رد شد

اخرشم فکر کنم دزده فرار کرد. چون بعد از اینکه از کنار ما رد شد پلیسه سرعتش رو کم کرد. اونم از لابه لای ماشین ها پرید و رفت. تا ته خیابون با نگاهم تعقیبشون کردم.

نظرات 4 + ارسال نظر
ɱ͠ĩ͠Ł͠Λ͠Ɗ چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت 18:38 http://alone-inthe-dark.blogfa.com/

2 سال پیش اردیبهشت ماه بود 3 تا دزد به محله ما زده بودن از شب پلیس اونا رو تحت تعقیب قرار داده بود اما اونا رفته بودن تو خونه مردم قایم شده بودن پلیسا هم همه خیابونا رو بسته بودن تا دزدا فرار نکنن و چون شب بود عملیات رو معلق کردن تا مردم بیدار نشن دزدا هم که صبح شد فکر میکردن پلیسا رفتن میان برن که یهو پلیسا میکنن دنبالشون
بعد میبینن همه جا محاصره شدس میان بالای پشت بوم خونه ها که فرار کنن پلیسا هم از رو دیوارا

تازه به این فکر کن خونه های شمال مثل شماها نیست که صاف باشه، شیروونیه هر خونه ای هم 3 متر با خونه بعدی پشت بومش فاصله داره
دزدا میپریدن میرفتن عجب امادگی جسمانی خوبی هم داشتن خخخخ
من صبح بیدار شدم از سرو صدا دیدم یهو دو نفر تو حیاط خونمون هستن یه نفرم رو دیواره که پلیس بودن یکی از پشت بوم خونمون پرید رو پشت بوم همسایه که دزد بود
دزد دریایی دیدیه بودیم دزد سرگردنه هم دیده بودیم اما دزد هوایی و پرنده ندیده بودیم که دییدم
لامصبا نینجا بودن

ɱ͠ĩ͠Ł͠Λ͠Ɗ چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت 18:38 http://alone-inthe-dark.blogfa.com/

2 سال پیش اردیبهشت ماه بود 3 تا دزد به محله ما زده بودن از شب پلیس اونا رو تحت تعقیب قرار داده بود اما اونا رفته بودن تو خونه مردم قایم شده بودن پلیسا هم همه خیابونا رو بسته بودن تا دزدا فرار نکنن و چون شب بود عملیات رو معلق کردن تا مردم بیدار نشن دزدا هم که صبح شد فکر میکردن پلیسا رفتن میان برن که یهو پلیسا میکنن دنبالشون
بعد میبینن همه جا محاصره شدس میان بالای پشت بوم خونه ها که فرار کنن پلیسا هم از رو دیوارا

تازه به این فکر کن خونه های شمال مثل شماها نیست که صاف باشه، شیروونیه هر خونه ای هم 3 متر با خونه بعدی پشت بومش فاصله داره
دزدا میپریدن میرفتن عجب امادگی جسمانی خوبی هم داشتن خخخخ
من صبح بیدار شدم از سرو صدا دیدم یهو دو نفر تو حیاط خونمون هستن یه نفرم رو دیواره که پلیس بودن یکی از پشت بوم خونمون پرید رو پشت بوم همسایه که دزد بود
دزد دریایی دیدیه بودیم دزد سرگردنه هم دیده بودیم اما دزد هوایی و پرنده ندیده بودیم که دییدم
لامصبا نینجا بودن

عجب دزدهایی بودن اوناااااااااااااااااا دیگه

الف ص جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 16:10 http://www.dini-arabi89.blogfa.com

همینکه یه دزدرواز نزدیک دیدی خودش کلی کیف داشت.......والااااااااا


خدایش من هیجان زده شده بودم
راستش زیاد دلم نسوخت برای اون مالباخته چون سر وضع و منطقه وقوع جرم منطقه مرفه نشین بود

مینا چهارشنبه 6 اسفند 1393 ساعت 08:11 http://taraze-roozaane.blogsky.com

سلاام...
ماشاا...آجی یه پا پهلوونی...
باید پا می گرفتی ک با سر بخوره زمین...
شاید این جوری مال باخته، حداقل هزینه ی خرید کیف و کفش عیدت رو می داد...

سلام
این کار رو نکردم که . . اگه میکردم میشدم پهلون.فقط فکرش بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.