خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

از مادرم فقط کتک هایی که بهم میزد رو یادمه!!!

پدرم ولی هیچ وقت ما رو نمیزد!!! کلا کاری به کارمون نداشت!!!

همین باعث شده بود فکر کنم بهترین پدر دنیاست!!

دنیای من یک چهاردیواری بود که تنها وسیله ارتباطیش تلویزیون سیاه و سفید بدون میز بود

هیچ وقت نمیدونستم پدر و مادرهای دیگه چطوریند اصلا

فقط فکر میکردم اگه کسی من رو کتک نزنه آدم خوبیه (:

گاهی وقتا خودم رو میکشتم تا یه جوری به پدرم بفهمونم چقدر دوستش داریم . براش نقاشی میکشیدم اون هم مینداخت دور

یک وقتایی که با مادرم دعواش میشد میزاشت بره و قالیچه کوچیک و کتاب قران و یک سری مدارکش هم بر میداشت

اونقدر گریه میکردم و وحشت زده میشدم که قراره از این به بعد با مادرم زندگی کنم که بعد از اون هیچ کسی نیست من رو از زیر دست کتک هاش نجات بده

پدرم برام مقدس بود ولی نمیدونستم تمام کارهای مادرم هم تقصیر اونه. یادمه هیچ وقت تولدمون رو یادش نموند!!! نمیدونست چه سنی هستیم. هر سال روز پدر و روز تولدش تمام تلاشمون رو میکردیم که پدرم سورپرایز بشه(:

روزها گذشت و گذشت و ما بزرگ شدیم. یهو دیدم چقدر دنیای من و بقیه فرق داره. یهو دردها زد بیرون.

زمانی رسید که مادرم فوت کرد!! پدرم نبود!!! ما جنازه رو شناسایی کردیم و از بیمارستان تحویل گرفتیم.

سر خاک هم کسی نفهمید ما عزاداریم . یادمه عمه وسطی ما رو با دستاش هول داد و گفت بچه های خوبی نبودیم.

اونم در حالی که تمام بچگی یعنی از نه سالگی کارهای پخت و پز و شستشو رو خودمون انجام می دادیم. تازه محبتی ندیده بودیم و همش کتک خوردیم. اخرشم مادرم وقتی خیلی مریض بود با هزینه خودمون فرستادیمش بیمارستان(آسایشگاه) چون شاغل بودیم کاری جز این از دستمون بر نمیومد.

بعد از اون هم کسی پیدا نشد حال ما عزادار رو بپرسه- حتی یک تلفن.

 مطمئنم خدا از چنین افرادی نمیگذره

نظرات 10 + ارسال نظر
هازارد یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت 16:18 http://bio9.blogsky.com

منم خستم ولی این حس هم گذراست

آره . مثل هر چیز دیگه ای گذراست. ولی گذر ازش سخته

هازارد یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت 12:23 http://bio9.blogsky.com

سختی ها باعث میشه محکم شی... باعث میشه عاقل شی...
مغزت بهتر کار کنه... من اگه دوست دارم واسه اینه که از بقیه ی کسایی که تا حالا دیدم بیشتر میفهمی و به نظرم اینو مدیونه سختی هایی هستی که کشیدی
من که عاشقه خاطراته بده زندگیمم وقتی به شخصیته امروزم نگاه میکنم:)



این خیلی خوبه
ولی در مورد من یک خستگی عمیقی وجود داره

هازارد یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت 09:49 http://bio9.blogsky.com

سلام...
آخ... معدت چرا؟؟؟
باشه عجله ای نیست فقط خواستم مطمئن شم اومده

سلام
معده ام همیشه مشکل داره - مخصوصا صبحا بیشتر

امروز کلا نفس کشیدنم هم از راه بینی مختل شده . با دهن دم و بازدم دارم. یه وضعییییییییییییییییییییییییییییییی

هازارد یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت 08:09 http://bio9.blogsky.com

نظرم نیومده یا تایید نشده؟

تایید نشده
بس که حالم خوب نیس

زبله پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1394 ساعت 18:49 http://lee-aad.blogfa.com

سلام عزیز دل خواهر...خوبی؟؟
این چند وقته که بلاگفا پوکیده دیگه نیومدم سمتش..فقط از بچه ها میپرسم درست شد یا نه؟اونام میگن نه....امروز بعد از مدتها اومدم پشت سیستم..چکار کنم چکار نکنم وب تورو باز کردم ببینم در چه حالی؟؟ دیدم بعله..شما در سلامتی کامل بسر میبرید فقط ما پوکیدیم
قربونت دوستی جون خودم برم..خوبه که لااقل میشه با تو حرف زد...اما اشکمو در اوردی با این پستت که..

سلام زبله جانم
بلاگفا خر است!!!!!!!!!!!!!!!!

انقدر از این چیزا از بلاگفا دیدم که اومدم اینجا

سمیرا نامجو چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 17:12

تو یه دوره ای از زندگی که سختی ها بهمون فشار میاره تازه آدمای

دور و اطرافمون رو بهترتر میشناسیم .

ببین :

مهم اینه که شماها تونستین به تنهایی گلیم خودتون رو از اب

بیرون بکشید.بیخیال بی محبتی های بقیه.

همین خواهر برادرا با هم خوب باشین .بقیه رو بیخیال.

کاش میزاشتن حداقل به درد خودمون بمونیم
زخم زدن و ضربه زدن به زخمی کار ادمای پسته

MR.s.A چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 13:44 http://shumi.blogfa.com

پدر مادر ها خیلی اشتباه میکنن...

کاش اشتباهاتشون یه جا متوقف میشد

الف ص چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 13:29

برای هدایتشون دعا کن....... به فکر انتقام نباش ..

کار از دعا گذشتههههه .
ادمایی که فکر میکنند همیشه کارشون درسته هیچ وقت با دعا کردن من و شما درست نمیشن. خیلی به خودشون مغرورند

هازارد چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 11:02 http://bio9.blogsky.com

-دفعه اولی که از یکی از همکلاسی هام شنیدم باباش رو از مامانش بیشتر دوست داره تا چند دقه با دهنه باز نیگاش میکردم.... اصلا برام قابل درک نبود که بشه پدر رو دوس داشت
-خدا مادرت رو بیامرزه
-خدا از حق بنده هاش نمیگذره... منم مطمئنم

- گاهی وقتا بین بد و بدتر انتخاب هایی پیش میاد. گاهی وقتا حتی باعث میشه بین دو تا بد یکیش رو بیشتر دوست داشته باشی
- مرسی خدا رفتگان شما هم بیامرزه
- صد در صد

HaaMed چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 11:02 http://www.haashmo.blog.ir

شما هم به اندازه کافی سختی کشیدید. حتی خیلی زیاد.
زندگی سخته . برای برخی بسیار سخت. البته هستن کسانی هم که زندگی خوشی دارن.
امیدوارم تنتون سالم باشه و همیشه لبخند به لب و با همدیگه زندگی رو طوری که دوست دارید بسازید.
واسه رفتگان هم شادی روح آرزو میکنم.

کم کم فکر میکنم برای خوب زندگی کردن زیادی خوبم!!!
چون خیلی ادمهای اشغال و عوضی رو دیدم که دارند به خوبی و راحتی زندگی میکنند
ولی من نه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.