خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و تفکراتش

یادم میاد پارسال شب قدر رفته بودم مسجد

یهو یه بچه کتاب قرآن رو اشتباها  انداخت زمین

یه خانومه بلند شد و بدو  رفت زدش و دعواش کرد و شروع کرد به بحث کردن با مادر بچه

البته اون خانوم خودشم حواسش نبود و تو همین حین دویدن چندتا جانماز که اون ها هم روشون قران و  ایت الکرسی و نوشته بود و کتاب دعای من رو و خیلی چیزای دیگه رو له کرد !!!

داشتم فکر میکردم ما عملا خیلی چیزا رو زیر پا میزاریم!!! همون قران رو ولی برای دیگران ژست میگریم و بقیه رو مورد شماتت قرار میدیم!!! نه گریه زاری شب قدر ارزش داره نه بیدار موندنش !!! اونچیزی که ارزش داره فکر کردن به کارهایی که انجام میدیم!!! وگرنه تمام عمرت هم بیدار باشی و گریه کنی هیچی نصیبت نمیشه


پی نوشت- دلم پره از خیلی ها