ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ابدارچی واحدمون بدجور سربه سرم میزاره
حالا خوبه من اصلا محلش نمیدم و هرکاری میکنه ندید میگیرم
اصلا کاری به این ندارم که میگه مثل خواهر خودم دوستت دارم و از این حرفا
بلاخره همکار بودن هم یک حدودی داره
البته تنها من نیستم که از خل بازی های این اذیت میشم !!!! بقیه هم به نظرشون کارهاش زشت و مسخره است
بدبختی اینه که من ادمی نیستم که روم زیاد باشه و صاف و مستقیم به خودش بگم که خوشم نمیاد سربه سرم بزاری و هی بهم گیر بدی
این هم از این قضیه خوشش اومده و بیشتر از بقیه خانوم ها سر به سر من میزاره !!!
مثلا دارم اس ام اس هام رو چک میکنم میاد گوشی رو به زور از دستم میکشه شروع میکنه به ضربه زدن رو گوشیم
خدا را شکر کن اسید نمیپاشه روت
خخخخخ
نه دیگه اونجوری ها نیست
ع فکر کنم این بیماری بین ابدارچی ها شایع باشه چون دقیقا ابدارچی شرکت ماهم همینطوریههههههههههههههه
اولین باری که رفتم تهران چون مجرد بودم میترسیدم تنها برم مادرمو با خودم بردم من روزا میرفتم شرکت و مامانم توی هتل میموند
یه روز مدیر اجرایی ابدارچی رو فرستاده بود دنبال مادرم که بیاد با هم گپی بزنن دیگه نمیدونی ..الان 6 سال میگذره ها..هنوز که هنوزه وقتی میرم جلسه میاد میگه مادرتون خوبه ..یادتونه من مادرتون رو از هتل اوردم شرکت..اونروز شما مجرد بودین..چرا مادرتون رو اورده بودین؟؟؟؟(و هزار تا چرت و پرت که من نمیدونم چرا میپرسه)
میخواستی بهش بگی مادرم رو اورده بودم ازتون خواستگاری کنه واسم |:
عجب ادمایی پیدا میشن
اینم حالا مثلا خیر سرش با من خوبه و مثل خواهرش دوست داره . اون سری برگشته بود میگفت بخدا اگه از خدا نمیترسیدم نصفی از افراد این شرکت رو با چاقو میکشتم. چون بقیه بهش عکس العمل نشون میدن اینم ناراحت میشه
بیام با بیل بکوبم تو سرش!
بیاااااااااااااا
منم مثل شما با مردم رودربایستی دارم و خجالتی. ولی ایشون حق نداره به گوشی کسی نزدیک بشه مگر اینکه طرف خودش راضی باشه.
به نظرم حتماً بهش بگید چون نگفتن باعث میشه پررو تر بشه.
من ادم کم رو و خجالتی هستم ولی اگه کسی اذیت کنه حتما بهش میگم و برخورد شدید میکنم
ولی خب این یکجورهایی خل و چله
سابقه داره تو دعوا و کارش به دادگاه کشیده
آبدارچی شرکت هم هست یهو دیدی برای تلافی توف انداخت تو چاییمون یا زهر حتی
پس اون روانیه مواظب خودت باش
خوش به حال باد
گونه هایت را لمس می کند
و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!
کاش مرا باد می آفریدند
تو را برگ درختی خلق می کردند؛
عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!
در هم می پیچند و عاشق تر می شوند.
به وبلاگ منم سربزن وبادست خطی مراخوشحال کن
آدرس نزاشتی من چطوری باید سر بزنم ؟؟؟؟