چهارشنبه عزیز
چرا وقتی به کسی زل میزنم و یا باهاش دعوا میکنم اگه تو چشام نگاه کنه یهو ساکت میشه 
خخخخ گاهی فکر میکنم چشام خیلی ترسناکه 
یعنی انقدر جذبه دارم ؟؟؟؟
کلا یه روزهایی حس میکنم ادما از نگاهم فراری اند. یعنی تا به کسی نگاه میکنم انگار میترسه!!!!
فرق نمیکنه دختر یا پسر بودنش!!! کلا میترسههههه . خخخ
اگه با کسی دعوا دارید بگید بیام یه نگاه میندازم بهش دیگه دهنش بسته میشه و دمش رو میزاره رو کولش میره 
چه خوب شد اردومون کنسل شد
امروز خیلی فشارم پایینه !!! هوا هم که خیلی سرد شده
حال خوبی ندارم
اردوووووووو کنسل شد
عررررررررررررررررررر
اونایی که چشاشون شوره کوشن چشاشون رو در بیارم
اصلا من میدونستم اینا با خانوما لجن
اگه لج نبودن روز زن رو تو تقویم شرکت میاوردن :|
جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کند
به لستر گفت : یه آرزو کن تا برآورده کنم
لستر هم با زرنگی آرزو کرد
دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد
بعد با هر کدام از این سه آرزو
سه آرزوی دیگر آرزو کرد
آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی
بعد با هر کدام از این دوازده آرزو
سه آرزوی دیگر خواست
که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا...
به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد
برای خواستن یه آرزوی دیگر
تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به...
۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو
بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن
جست و خیز کردن و آواز خواندن
و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر
بیشتر و بیشتر
در حالی که دیگران می خندیدند و گریه می کردند
عشق می ورزیدند و محبت می کردند
لستر وسط آرزوهایش نشست
آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا
و نشست به شمردنشان تا .......
پیر شد
و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود
و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند
آرزوهایش را شمردند
حتی یکی از آنها هم گم نشده بود
همشان نو بودند و برق می زدند
بفرمائید چند تا بردارید
به یاد لستر هم باشید
که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها
همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد !!!v