خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

یادم نمیاد چی میخواستم بگم

سه روزه میخوام یه چیزی بنویسم یادم میره

یعنی شبا بهش فکر میکنم و تصمیم میگیرم فردا در موردش بنویسم

ولی فرداش یادم میره

خخخخخخ

بدبختی اینجاست که اون موقع که یادم میاد نه گوشیم جلو دستمه که یادداشت کنم نه مداد . یه جورایی هم اونقدر خوابم میاد که حاضر نیستم تکون بخورم

نظرات 4 + ارسال نظر
ɱ͠ĩ͠Ł͠Λ͠Ɗ جمعه 5 تیر 1394 ساعت 14:06 http://alone-inthe-dark.blogfa.com/

اشکال نداره ما نیروی ماورا الطبیعه داریم میایم پستاتو تو ذهنت میخونیم

جدی؟؟؟
واقعا عالیه

هازارد سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 18:41 http://bio9.blogsky.com

سلام
منم وقتی میرم بخوابم دیگه حاضر نیستم از جام پاشم... خیلی خسته میشم:(

منم جدیدا اینطوری شدم
گاهی وقتا فکر میکنم اگه زلزله هم بیاد حاضر نیستم تکون بخورم

بوسه زندگی سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 14:06 http://kisslife.blogsky.com/

همون موقع تایپ کن تو قسمت یادداشت مبایلت!

گفتم که
گوشیمو دم دستم نمیزارم
چون میخوام تا صبح شارژ بشه

امین سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 10:28 http://pll.blogsky.com

سلام
ای دخمل تنبل , کارمندم هست اون موقع ... اگه چیزی ننویسی پس من بیام وبت چی رو بخونم خب
بنویس دیگه

سلام
کلا زندگی و حس حال کارمندا همینجوره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.