خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

صفا سیتی

بنده خدایی میگفت اون دنیا خیلی خوش می گذره

ازش پرسیدن چطور ؟ مگه اون دنیا رو دیدی???

جواب میده چون هرکی رفته دیگه بر نگشته . همونجا مونده


خلاصه اون طرف صفا سیتی بید

کفتار یا جغد شوم نام جماعت مرده پرست

خانواده ما از اون خانواده های پر جعمیت هستند که متاسفانه هیچ احساسی و درکی نسبت به همدیگه ندارند

در واقع روابطشون اونقدر سرد و بی منطق هست که حتی عروسی بچه های همدیگه نمیرن و عید به عید هم دیگه رو نمی بینند

ولی همین خانواده حضور فعال و اکتیوی در مراسم ختم هم دارند!!!

وقتی کسی میمیره اونقدر شیون میکنند که ادم باورش نمیشه تو زنده بودنش ارزوشون این بوده که سر به تنش نمونه

بارها و بارها خودم رو جای متوفی گذاشتم و حس کردم الان پیش خودش میگه اینا کی هستند. من اینا رو نمیشناسم یا  اینا تو زنده بودنم کجا بودن !!!!

خلاصه این جماعت شباهت عجیبی به لاشخور د ارند که هر جا مرده ای می بینند اونجا جمع میشن


مدت هاست سر این قضیه که به عمه مکرمه و معظمه خیلی محترمانه گفتم زود قضاوت نکنید دعوام شده- فحش هایی که به خاطر گفتن حقیقت شنیدم اونقدر شنیع و زشت بود که کسی روش نمیشه گفتگمون رو مطرح کنه که بقیه هم بدونند من مقصر نبودم.

روزگار سگی و لامصبیهههههه!!! میخوام تمام روزهایی که گذروندم رو بالا بیارم - کلا از کسی جز عموی خدا بیامرزم و دایی و  زنداییم خوبی ندیدم. اونقدر که  اگر این ها تو زندگیم نبودن فکر میکردم هیچ ادمی تو کره زمین خوب نیست. نفرت من داره نسبت به ادما خیلی زیاد میشه!!!

حسم اونقدر به ادما بده که تصور کردن خودم در جایی که هیچ بنی بشری نباشه واقعا لذت بخشههههه


همیشه برای گریه کردن آماده ام!!!!!! حتی موقع خندیدن !!! دیگه از حرف زدن با ادما زود خسته میشم وسرگرمی ام شده یک بازی اینترنتی مزخرف

آمپازززززززز

چند روز پیش دختر عموم زنگ زده بود و مثل همیشه مدام حرف میزد و برام مشخص بود این زنگ زدن های زیاد و پیگیرانه اش واسه یه چیزه 

 فضولی !!! دقیقا هر پنج دقیقه یک بار این جمله رو تکرار میکرد که دیگه چه خبررر |:

حدود بیست دقه بود داشت  مدام حرف میزد و من هم که کلا از حرف زدن تلفنی زیاد خوشم نمیاد اون هم به طور طولانی !!!! دنبال یک روش بودم که خیلی زیر پوستی بهش بگم خفه شود((((:

خلاصه در این فکر بودم که یهوووووووووو خواهر بزرگه از راه رسید و من در یک لحظه فکری به ذهنم خطور کرد (((((: به دختر عموم گفتم که خواهر بزرگه میخواد باهاش حرف بزنه 

به این روش هم از خواهر بزرگه انتقام گرفتم و هم از شر یک مزاحم پر حرف و فضول راحت شدم ((((((((((((((((:

خواهر بزرگه در امپاز قرار گرفت ولی تهدیدم کرده که انتقام میگیره |:



کودکی که فلسطینی نبود

تمام صورت و بدنش با سیگار سوخته بود

تمام بدنش با چیزی بریده و زخمی بود

کودک فال فروش مترو بدجور فکرم را به خود مشغول کرد

من فکر کردم و فکر کردم

به اسرائیلی که مسلمانی را می کشد!!! به اسرائیل داخلی و صهیونیست جنایتکار و آزاد

من به این فکر میکنم که چطور به راحتی و ازاد این صهیونیست داخلی جنایت میکند

چرا کسی نیست که مجازاتش کند

مشت ها را باید بر دهان کسانی زد که فقط شعار حمایت از کودکان می دهند

شعار مقابله با صهیونیست

و کودکانی در کنارشان هستند که شکنجه می شوند و آنها هرگز دیده نمی شوند

ماهی گیری از دجله !!!

1-بعضی ها نیکی می کنند ولی نمیدونند باید در بیابان خدا بهشون برگردونه

میشینند لب دجله و منتظر بازگشت نیکی هاشون میشن

اینجور ادما کارشون شبیه ماهی گیریه نه نیکی !!!

2- یک عده هم هستند سوار اتوبوس یا مترو میشن کیفشون رو میزارند رو یک صندلی اختصاصی- بعد ملت میخوان بشینند  و میان سمت صندلی خیلی شیک و مجلسی میپرسند میخوای بشینی!!!!!!!؟؟؟ یکی نیست بهشون بگه فقط تو و کیفت دلتون میخواد بشینید. بقیه بایست وایسن

3- میتونم قسم بخورم هزینه راهپیمایی در سراسر ایران از جشن های دو هزار و پانصد ساله هم بیشتر بوده - یک نگاه به فیلم ها و عکسا بندازید خودتون میفهمید

4- طبق آخرین خبرهای واصله از اسرائیل - اسرائیل گفت من مُلدم -

واقعا شعار مرگ بر اسرائیل بلاخره کار خودش رو کرد

5- شعار یعنی حرف - حرف یعنی حرف  نه بیشتررررررررررررررررررررر