خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه بدون کارت ملی):

کارت ملیم گم شده

اخه چرا درست وقتی که شدیدا بهش نیاز دارم باید گم بشه

الانم کلی دنبالش گشتم 

اگه یه کارت ملی پیدا کردید خبرم کنید 


دعا کنید پیدا بشه !!! چون تمام کمدم و خونه رو زیر و رو کردم

یک کلاه کاسکت ناقابل ):

یکی از همکارامون با موتور تصادف کرده

الانم تو کماست

چون سنش بالاست امیدی به زنده موندنش نیست




دیروز هم تلویزیون داشت یه برنامه نشون میداد که یه عده جون یه جا رو به عنوان پیست موتور سواری انتخاب کرده بودند و  اونجا تمرین میکردند و همشم  از نبود امکانات می نالیدند. منم داشتم نگاه میکردم و نمی دونستم قراره چی نشون بدن

که یهو دوتاشون میخورند به هم و ..

دوربین نشون داد که کله اش ترکیده

جالب اینجاست که کلاه کاسکت هم نداشتند. گیریم مسئولین ما احمق و نفهم !!! تو نباید یک کلاه کاسکت بزاری سرت

ادم هم دلش میسوزه هم عصبی میشه.

الان این بنده خدا هم به خاطر نداشتن کلاه تو کماست. یکی در ماشینش رو باز میکنه و میخوره بهش و پرت میشه طرف جدول و خون ریزی مغزی میکنه

حاله من


گر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم


کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری

همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را

هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟

اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

کلاس حل تعارض بین فردی

برداشتند کلاس حل تعارضه بین فردی واسه ما گذاشتند!!!
نمیدونند ما خودمون این کاره ایم
تعارض حل میکنیم در سه سوت

ادم بایست وقتی با یکی تعارض پیدا میکنه خیلی ریلکس عمل کنه .
یه دمپایی  خیس برداره صاف بکوبه تو دهنش که اون طرفم قشنگ یاد بگیره بحث بی بحث . بایست بگه چشم

تا کلاسی دیگر شما را به خدای ممنان میسپارم

وقتی خاله ریزه به پیک نیک می رود

پنج شنبه هفته گذشته با ابجی ها رفتیم پارک بانوان

ساعت هشت اونجا بودیم و صبحونمون رو اونجا خوردیم

عاقا همچین که ما مانتو روسری در اوردیم تو بلند گو گفتند بانوان گرامی لطفا در سراسر بوستان حجاب اسلامی را رعایت فرمائید.

ما رو میگی کارد میزدی خونمون در نمیومد و همچین عصبانی شده بودیم که دود از کلمون بلند میشد.621221_LaieA_011.gif هیچی دیگه دیدیم چندتا ماشین و مامور  و اینا رفتن بالا.پشت سرشون بهشون زبان درازی کردیم.تا دلمان خنک شود. 

و هی با خودمون تکرار کردیم ریلکس ریلکس ریلکس تر  و سعی کردیم کمتر حرص بخوریم و از طبعیت و هوای پارک  لذت ببریم . خلاصه !! همینجور که نشسته بودیم و اطراف رو نگاه میکردیم یهو دیدم یه سگ قد خرس از اون دور داره میاد سمتمون

  برگشتم به خواهرم میگم یه سگ داره میاد184619_jawsmiley.gif.که یهو میبنم یکی هم پشت سرشه میگم نه ببخشید ، دوتا داره میاد . عه بابا سه تا داره میاد. نه دیگه چهارتا شدند |: اونم فکر میکرد خیالاتی شدم که یهو دیدشون 667119_punkinscaref.gif. از اونجا که شنیدیم نباید از سگ ترسید بهشون لبخند زدیم و از کنارمون رد شدن و رفتند . بعد از اونم چندتا مامور با تفنگ بیهوشی به دنبالشون روانه. تا دو سه ساعت سوژه داشتیم و بابت این سگ ها کلی چرت و پرت گفتیم و خندیدیم.


امضاء خاله ریزه 856419_treasuresmile1.gif