خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

وقتی خاله ریزه کوچک بود

  یادمه وقتی پنج یا شش سالم بود 189219_smilie_baby_085.gif

گاهی اوقات که حوصلمون خیلی سر می رفت. میرفتیم خِره  باباهه رو میچسبیدیم که ما حوصلمون سر رفته و اینا و بعد مجبورش میکردیم یه دهن اواز بخونه (((:

اونجایی که ضبط صوت تو خونمون جزو لوازم لهو و لعب و محسوب میشد و کاملا قدغن بود . ما اون حس علاقه به به هنر موسیقی رو اینجور اغنا میکردیم.

هیچی دیگه باباهه میزد زیر اواز و ما هم با دهانی باز تماشاش میکردیم و حس میکردیم چقدر این صدا زیباست و چقدر این کلمات نامفهوم و قشنگند. به به . در واقع هرچی نامفهوم تر بود به چشم ما زیبا تر بود ((:

چند روز پیش با یاد اوری این خاطره قسمتی از اون ترانه ها رو سرچ کردم که به نتیجه جالبی رسیدم |:

تمام شعری که پدرم واسمون میخوند ترکیبی از چندتا ترانه مختلف بود(شلم شوربا حتی) و بعضی جاهاش رو به نحو خنده داری عوض کرده بود.

 

من آهوی صحرایُم(اصلش این بود"""چون اهوی صحرایم درستش بود """")
که سرگردون و تنهایُم
نمی گیره کسی دستُم
نمی بنده کسی پایُم
می خوام کوله بارَ مو
یادگارَمو
روی مادیون بذارُم (شعر دوم پیوندی از اینجا شروع میشد)
... آی عروس و آی دوماد شما گلای نشکفته توی آسمون هفتم ستارتون باهم جفته گل ناز مخمل
پوشم برای حلقه گوشم . "بیا بزن توی گوشم دیگه نکن فراموشم " 

عاقا ما به شدت به این کلمه بیا "بزن توی گوشُم "دیگه نکن فراموشم علاقه داشتیم و کل شعر رو واسه همین گوش میدادیم

درستش این بود : طلای حلقه گوشم به خواب خوش تو را دیدم سعادت شد هم آغوشم

قسمت قرمز رو اشتباه میخونده ((((:

امضا خاله ریزه 856419_treasuresmile1.gif

یه شروع دوباره

سلاممممممممممم  

 من اینجام 

اینجا خونه جدیدمه