خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

موضوع انشا ثروت بهتر است یا اخلاق

این روزها یکی از بحث های داغ من و خواهرام این بحثه که ثروت بهتر است یا اخلاق

دلیل این قضیه هم تنها یک چیز میتونه باشه

وجود خواستگارهایی که نمیدونم چطور و یهویی انقدر زیاد شدن !!!

فکر کنم همه عزمشون رو جزم کردن که به هر نحوی شده ما رو شوهر بدن

خواهر بزرگه شدیدا معتقده که پول حرف رو اول رو میزنه و میگه تجربه این رو بهش ثابت کرده چون در هر صورت مردهای خیانت کار زیادن و کلا جنس مرد رو بد میدونه و میگه حداقل با پول میشه خیلی مشکلات رو حل کرد

ولی من و خواهر کوچیکه برامون پول در درجه اخر ملاک قرار میگیره و چون استقلال مالی داریم اصلا برامون فرق نمیکنه طرف خونه داشته باشه یا مستاجر باشه یا حتی ماشین داشته باشه یا نه و فقط اخلاق طرف و خلق و خو  رو مهم میدونیم

این وسط همیشه برعکسه و خواهر بزرگه ادمایی مظلوم و خوش برخورد و کم درامد بهش معرفی میشن

و من و خواهر کوچیکه ادمایی که وضع مالی انچنانی دارند و اصلا گاهی گروه خونیشونم به ما نیومده میان خواستگاری |:

اوضاع مسخره ای هست - من که از سیاست بدم میاد ادمایی که دستی تو سیاست و نظام دارند همیشه جذبم میشن و ...

دلم میخواست سرم رو میزاشتم می مردم اصلا دلم هیچی نمیخواد. چون هرچی فکر کنم برعکس اتفاق می افته

البته این اولین باری نیست که همچی برعکس دلخواهم پیش میره !!! دقیقا هرچی نسبت به چیزی علاقه نشون میدم از بین میره یا ...

ولی کلا به یه چیزی اعتقاد دارم این که با هرکی ازدواج کنم از سرش زیادی ام . این نشونه غرورم نیست. نه . چون زیادی کم توقع بودم و اگر ازدواج کنم حتما بدبخت میشم. ادم حتی باید از خدای خودش هم توقع و خواسته های زیادی داشته باشه!!!!!!!! دقیقا توقع من اونقدر کمه که اگر کسی بشنوه حتما من رو احمق میدونه و کلی بهم میخنده


زبانی که باید آموخت

بجای انگلیسی و آلمانی و فرانسه ،

برید زبون ِ آدم  زبون نفهم رو یاد بگیرید ،

درسته سخت تره ولی کاربردی تره !!

ملت خودبین و خودخواه و همچنین نفرت انگیز

سوار تاکسی شدم جا خیلی تنگ بود و من تلاش میکردم از نفر کناری که یک سرباز بی ملاحظه بود فاصله داشته باشم

خانم کناری هم انگار خیلی چاق بود و بیشتر جا رو گرفته بود

اخرهای مسیر یهو دیدم خانومه از کنارش یک مشبا رو در اورد !!!!!!!!!!!!!! یعنی تمام این مدت به خاطر اون زنیکه عوضی تو عذاب قبر قرار گرفته بودم !!! بهش اعتراض کردم و خودش رو به اون راه زد

اخرشم که اومدم پیاده بشم در تاکسی به زور باز شد و من حس کردم درش سخت تر بسته میشه چون پیکان قدیمی و داغونی بود  پس محکم تر بستم و راننده مرتیکه شروع کرد به فحش دادن

خلاصه این که حالم از این کشور و ادماش بهم میخوره

تو مترو و اتوبوس هم توله سگ هایی پیدا میشن که وقتی خسته اند کفشهای کثیفشون رو میزارند رو صندلی . کفش هایی که تو روز بارندگی تا کجا تو کثافت و لجن بوده. گاهی هم وقتی مترو شلوغه یک جای اختصاصی به کیفشون میدن و به جعمیت ایستاده توجه نمیکنند و حتما باید بهشون تذکر داد. بدتر از اون تو پیاده رو جلوی راه رو با ماشین میگیرند و یا خودشون بدون توجه به عابر پیاده مشغول احوال پرسی میشن. به خط کشی عابر توجه نمیکنند و با دیدنش سرعت میگیرند. نفرت انگیز ترین ملت جهان و پر ادعا 

بزرگترین ارزوم اینه که کاش در ژاپن متولد شده بودم ملتی که واقعا با فرهنگند نه این که ادعای تمدن چند هزار ساله رو داشته باشند


وقتی من از لحاظ پزشکی خودکفا میشوم . خخخخ

همین الان جواب ازمایشم رو تو گوگل سرچ زدم و متوجه شدم مشکلم سندروم روده اس!!!

خب درمانشمممممممم که پیدا کردم

حتی داروهاشم میدونم

فقط نیاز به خط دکتری و مهر پزشکی دارم (((((:


کلا تشخیص و حدسم هم از اول یا سندروم روده بود یا مشکل تیروئید - اگه تجربی خونده بودم الان پزشک قابلی بودم



از هرچه بگذریم سخن دوست بهتر است. چهارشنبه عزیز قربونت برم الهی

شعر جدید گروهی از دانشجویان پزشکی : اسکولهای خندانیم فرزندان ایرانیم

یک مشت آدم عقده ای پاشدن با چندتا جنازه عکس سلفی گرفتن

حالتشونم تو عکس مثل کسی میمونه که رفته شکار پلنگ و یک پلنگ گنده شکار کرده

خدا به داد ما برسه که قراره اینها پزشکان اینده مملکت باشن

ادمهایی که لحظه ای به  این فکر نمیکنند که اگر کسی با جنازه خودشون و عزیزانشون عکس یادگاری و مسخره بگیره چه حسی پیدا میکنند