خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

دخترم !!!

از بچگی تصورم این بود که اگر یک روز بچه دار شدم، حتما دخترم بچه اس !!!!

همیشه هم تصور میکردم که موهاش رو خرگوشی می بندم و یک لباس صورتی خوشگل تنش میکنم و به سرشم پاپیون میزنم

برعکس تصوراتم بارها و بارها تو خواب بچه ام رو پسر دیدم |:


همین دیشب یک خوابی دیدم که وقتی بیدار شدم هم متعجب شد و هم کلی بهش خندیدم!!!


خواب دیدم تو بیمارستانم و بچه دار شدم . بعد بچه رو بغل کردم و دارم بهش شیر میدم و این وسط یهو فهمیدم پسره !!! هیچی گفتم کوفت بخوره !!! بزار همینجوری لاغر بمونه . (خیلی بی رحم بودم تو خواب )

بچه رو گذاشتم کنار و مشغول حرف زدن شدم اصلا یادم رفت وجود داره

اونقدر که بچه رو برداشته بودند و من یهو فهمیدم دزدیدنش  و شروع کردم به گشتن دنبالش


فال شربتی

چند روز پیش خونه یکی از اقوام دور دعوت بودیم

صحبت فال چایی پیش اومد

همون موقع هم چندتا شربت خنک واسمون اوردن که منم برگشتم گفتم چرا انقدر پول واسه فال چایی بدیم

بیاید خودم براتون فال شربت میگیرم

دو تا خواهرها داوطلب شدند  و ...

منم شروع کردم ... یک دختر میبنم ... خیلی خوش قلبه . ... فکر کنم خواهرتونه ... یک مقدار هواشو داشته باشید

براش کادو بخرید... مهربون باشید باهاش خوشبخت میشید و از این صحبتا


هیچی دیگه سر ناهار هم قرار شد فال نوشابه بگیریم


کلا به نظرم فال چایی و قهوه مناسب فصل گرم سال نیست. همین فال شربتی خیلی بیشتر فاز میده !!!

دلم تنگ شده

بدون هیچ دلیل خاصی امروز دلتنگ عمو عباسم هستم

خودم هم نمیدونم چرا

حتی یه لحظه شک کردم که سالگردشه که یادم اومد سالگردش تو مهرماه هست

وضعیت زیر صفر

الان چند ماهه خواب مشهدو میبنم

این خیلی جالب در حالی که من از لحاظ معنوی تو شرایط بدی هستم و کلا میشه گفت حتی تو اعتقادم به خدا هم شک اوردم بایست مدام خواب مشهد و نماز جماعتشو ببینم |: همیشه هم سر نماز میرسم تو صف جماعت

به هیچ عنوان چیزایی که تو دور و برم اتفاق می افتند برام قابل پذیرش نیست !!! خدا باید پاسخگو باشه که نیست

خیلی اشتباهات رو تنها به این دلیل مرتکب میشم که خدا هم سکوت کرده