خاله ریزه و بیل سحر آمیز
خاله ریزه و بیل سحر آمیز

خاله ریزه و بیل سحر آمیز

نیازمندی های وبلاگ

به یک خرخره جهت جویدن نیازمندیم

بعدا نوشت - صبوری آی صبوری . گوری گوری گوری

.

.

.

الکی مثلا من دیوانه شدم

البته حقیقتش رو هم بخواید زیاد باهاش فاصله ندارم یه سری ها هستند خیلی رو مخند. تعدادشونم در حال ازدیاده

این بشر از چه جنسیه؟؟؟

همیشه برام این بی رحمی آدما عجیبه

دیروز از پسر عمه ام زور گیری کردند

پیچ گوشتی رو کردن تو گلوش و تمام بدنش رو با تیغ زخمی کردن

3 تا مسافر سوار کرده بود که اینجوری بهش حمله کردن

اخرشم پولاش رو گرفتن و خندیدن و گفتن حلال کن که کرایه ات رو ندادیم

خیلی جنایت ها بدتر از این داره رخ میده

جهان تو خون و کثافت غرقه !!!

اونوقت خدا ایستاده و نگاه میکنه !!!!!!!!!!!

خدایا صبر بسه

روحا و جسما خیلی خستم . خیلی خیلی خیلی خیلییییییییییییییییییییییییییییی

خسته شدم

یکی روز از همین روزاست که سکته کنم بمیرم راحت بشم

نمیدونم شایدم اونا راحت بشن (:

یا شایدم هر دو!!!

به هر حال بعد از مرگم حتما خیلی عزیز میشم . اینو مطمئنم. معلوم نیست چه کسایی بیان ولی خیلی هاشون رو با این که اشنان قبلا ندیدم

حتما روحم هم از این قضیه تعجب خواهد کرد

شایان ذکر است همه اینا رو تجربه ثابت کرده

خلاصه اینی که می بینی نیستم. تطهیر میشم. تا مرتبه شهید میبرندم بالا . کسی جرات نداره چیزی ازم بگه

و همه اینا دقیقا همونایی که تو زندگیم زجرم دادن و ...

فکر کنم میترسند!!

منم روحم رو میبرم سراغشونو انتقام اینا رو میگیرم

ها ها هااااااااااااااااااا

دل ریش شدم

من که مرد نیستم

اما ... اما...

دلم ریش می شود

ریش اش را گرو میگذارم . خدایا کاری کن

از دیشب تا حالا حدود 5 ساعت گریه کردم اونم بی وقفه !!!  دیگه حس میکردم شدم شبیه اون شخصیته تو کارتون سرندیپتی که وقتی گریه میکرد تموم نمیشد

ماحصلش شد این جملات که همشون هم دردهایی هست که میکشم

خدایا نمی بینندت فکر میکنند جایت خالیست. بر مسندی میشینند که جز جای تو جای احدی نیست. خدایا چیزی نمیخواهم ... فقط کمی پیدا شو ... - درد میکند قفسه سینم قفسی تنگ تر از این نیست

آدم های این حوالی... میخواستم بگویم ادم های این حوالی ... ولی ادمی این حوالی نیست.... بگذریم

حالتان خوب است؟

* دیشب اونقدر گریه کردم و شکایت کردم!!! از کسی که واقعا قضاوتهای نادرستش همیشه ازارم می داد.

به خدا گفتم خدایا این روزه دار تو بود ها اینجور دلم رو شکست. اینجور نمک به زخمم پاشید

نمیدونم چهره ام ایراد داره

یا نوع حرف زدنم باعث میشه

یا شایدم صدام دلیلشه

ولی من از اون دسته ادما هستم که قضاوتهای ناجوری در موردم میشه

هیچ وقت دوست داشتنی نبودم. حتی برای اونهایی که بهشون کمک کردم یا حتی در موردشون دلسوز بودم

دقیقا همیشه محکوم بودم به اینکه شاید میخوام مطرح بشم. یا دارم وانمود میکنم به چیزی که نیستم

رو راست بگم حتی تو ارتباط برقرار کردن با بچه ها هم مشکل دارم. اکثرا میخوان از رفتار خوبم سو استفاده کنند

حتی یک بچه هم اینو میفهمه!!! گوشیم شده وسیله بازیشون!!!

کلا این روزها خیلی سرد شدم. دلم نمیسوزه . بیخود برای کسی ناراحت نمیشم

کلا سنگ شدم . سنگ . تمام محبتام از سر زبونه و لا غیر